aback
قهقرائی، بهعقب، غافلگیر، ناگهان، [اسکاتلند] منزوی، پرت .
abaciscus
قطعه مربع کاشی معرق .
abacinate
کورکردن .
aba
عبا، پارچه عبائی، مقیاس اندازهگیری عرض جغرافیائی
ab
پیشوند لاتین بمعنی <دوراز> و <از> و <جدائی> و <غیر> مانندABuseو . ABaxial